«سونوگرافی»؛ روایت مستند از زنده به گور کردن دختران با شیوههای مدرن
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۴۹۴۳۵
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، گرایش به داشتن فرزند پسر موجب شده تا سقط جنین دختر با افزایش همراه شود.
مستند «سونوگرافی» به کارگردانیهایده مرادی از باوری غلط پرده برداشته که در کمال شگفتی به یک موج رفتاری در ایران تبدیل شده است.این مستند در هفدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت اکران شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«من نمیخوامش یک دختر دارم. میخوام شکم اولم پسر باشه حالا بعدی هر چی شد، شد. خدا رو شکر که پسردار شدم دیگه جلو خانوادهام سربلندم. مادرم راضی نیست دختر باشه، ولی برای من فرقی نداره. شوهرم گفته اگر دختر زاییدی طلاقت میدم و طلاقم داد. دختر یا پسر بودنش برای من فرقی نداشت، اما شوهرم گفت با دختر آوردن اجاقمو کور کردی.»
داستان در اردبیل میگذرد. شهری که سرمای آن بیش از زیباییهایی که دارد به گوش همه خورده است. اما این سرمای استخوان سوز در روایتی که عنوان میشود گویی در ذهن آدمها هم رسوخ کرده و افکار را منجمد و مانده نگه داشته است. جهالتی که بعدها در مستند اعلام میشود که در جای جای کشور هم دیده میشود.
اذعان پزشکان به گرایش داشتن پسر
زمانی که دختری عروس میشود، طبق یک باور قدیمیدر تورکها، یکی از پسرهای جوان خانواده فامیل در شب عروسی روبان قرمزی دور کمر او میبندد و آرزو میکند که صاحب هفت پسر و یک دختر شود.
این باور هنوز وجود دارد و گرایش به داشتن فرزند پسر جهلی است که ریشهها و علتهای آن در مستند سونوگرافی بررسی شده است.
در این مستند پزشکان زنان، اذعان دارند که مادران باردار تمایل دارند فرزند پسر داشته باشند و به ندرت علاقهمند به داشتن فرزند دختر هستند.
یکی از پزشکان میگوید، برخی حتی بعد از سونوگرافی و پی بردن به جنسیت فرزند خود، دختر را سقط میکنند و برخی از ما رژیم غذایی و دارویی میخواهند که فرزندشان پسر شود.
این دستکاری در خلقت و خواستن خودخواهانه ایجنسیت فرزند، دردی است که مرادی آن را در طول فیلم مطرح میکند. این خود کارگردان است که حرف میزند، اما از زبان زنان مختلف و گویی همه در یک درد مشترک گرفتارند.
۲ دختر دارم و باز میگویند بچه دار شو
یکی از مردم شناسان در این فیلم میگوید: «من دو دختر دارم و باز میگویند بچهدار شو. باید از این افراد پرسید بچه به چه معنی است. اما در مقابل یکی از اقوام که یک پسر دارد به او نمیگویند بچهدار شو.»
نه تنها پسردار شدن باوری است که از بافت زندگی روستایی و نیاز به نیروی کار و برخی عقاید غلط در بین مردم شکل گرفته، امروز به عنوان موجی است که موجب شده تعادل جمعیتی به هم بخورد و در سالهای آینده میلیونها پسر، زوجی برای خود نخواهند داشت.
در واقع دختران دهه شصتی که با این باور غلط که شوهر پیدا نمیشود، تن به ازدواج ناخواسته میدادند و از رشد و پیشرفت باز میماندند، در ادامه مجبور به پسرزایی میشوند و در نهایت پسران آنها زوجی برای خود نخواهند داشت.
مردم بیش از مسئولان دامن میزنند؟
اما موضوع سقط جنین دختر که از آن به عنوان زنده به گور کردن مدرن دختران و نوعی نسل کشی یاد میشود، در وضعیتی است که این مردم هستند که به دلیل مشکلات موجود به آن دامن میزنند.
مادر بارداری میگوید در جامعه من زن با مشکلات متعدد مواجه است همیشه همه جا ارزش کمتری از یک مرد دارد حتی دیه او نصف دیه مرد است و من نمیخواهم دختری داشته باشم که مثل من این دردها را تحمل کند. مادر دیگری میگوید فرصتهای شغلی و تحصیلی برای مردها فراهمتر است. جامعه برای دختر ناامنتر است. به همین دلیل ترجیح میدهم پسر داشته باشم.
این سقوط در ارج و جایگاه زن در جامعه در حالی است که ما مطیع دینی هستیم که پیامبر مهربانی در مقابل زنده به گور کردن دختران ایستادگی کرد. در آموزههای اخلاقی و فرهنگ ما نیز تکریم زن و برابر قرار دادن آن تاکید شده و چه بسا ادبیات ما مملو از زنان قهرمان است. اما موج جهالت جدیدی که شکل گرفته میرود تا یک بحران جدی را در آینده رقم بزند.
لازم به یادآوری است، هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دی ۱۴۰۲ در پردیس چارسو برگزار میشود.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: سینما حقیقت هفدهمین جشنواره سینما حقیقت فیلم مستند سینمای ایران سونوگرافی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۴۹۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد، اما خسته!
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتوگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: « خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است. موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است.این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و...خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا به «جامجم» میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.» اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
نرگسخانعلی زاده - گروه جامعه